این قدر یادت میکنم تا ...
تو که با شعر خدایی غزلخوان شده ای !
خبرت هست که بیت الغزل جان شده ای ؟
نه فقط طوس به ایوان شما می نازد
که شکوه همه ی مردم ایران شده ای
زایران حرمت از همه جا می آیند
که طبیب دل هم غیر مسلمان شده ای
مشهد و مسجد گوهرشه و یک کنج ضریح
آرزوی دل بی تاب جوانان شده ای
در طواف حرمت شرط تمکّن نبود
"جان به قربان تو" که حج فقیران شده ای
شمس در آینه ی مهر تو شمس است ولی
تو خود شمس شموس همه دوران شده ای
یا غریب الغربا ! بر دل ما رحمی کن
تو که فریادرس هرچه ضعیفان شده ای
پیش حق، جلوه ی حق! کاش شفاعت بکنی
تو که باب اللَّهِ دلهای پریشان شده ای
آمدم از غم و اندوه بگویم، فراموشم شد !
چون تو اکسیر شعف بر لب خندان شده ای
شاعر: آقای مهدی کویر