رحیل

میروم به قصد رسیدن ...

رحیل

میروم به قصد رسیدن ...

درباره بلاگ

رحیل
(رَ) [ ع . ] (مص ل .) کوچ کردن ، کوچیدن .فرهنگ فارسی معین

أَنَّ الرَّاحِلَ إِلَیْکَ قَرِیبُ الْمَسَافَةِ
همانا مسافر به سوى تو مسافتش نزدیک است. دعای ابوحمزه ثمالی

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
۱۷ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۱۷

کوچ

فصل کوچ رسید


  و این آغاز حرکت است


بسم الله

رحیل ...
۱۰ مهر ۹۵ ، ۲۳:۵۸

بی غبار

 

دلت که میگیرد

سنگین می شود

غبار غم می آید می نشیند روی دلت

...

دست به دامان قرآن بشو

سوره مبارکه طه را که بخوانی

هوای ابری دلت صاف می شود

اصلا حوصله نداری خودت سوره را بخوانی

صوتش را بگذار پخش شود تو برو دنبال کار خودت

...

سوره خودش بلد است چه کار کند

خوب هم بلد است.

 

استاد اخوت

 

 

 

رحیل ...
۱۰ مهر ۹۵ ، ۲۳:۵۶

ابا عبدالله

 

امام سجاد علیه السلام:

حق پدرت این است که بدانی اصل و ریشه تو است.

هر خصلت خوشایندی که در خود دیدی بدان

که ریشه آن نعمت در وجود تو ،

پدرت می باشد.

 

 

تو پدر بندگان خدا هستی 

یا ابا عبدالله

 

 

رحیل ...
۰۳ تیر ۹۴ ، ۱۱:۳۰

سمیع علیم


الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لا أَدْعُو غَیْرَهُ وَ لَوْ دَعَوْتُ غَیْرَهُ لَمْ یَسْتَجِبْ لِی دُعَائِی

سپاس خدایی را که غیر او را نمى‏ خوانم،

که اگر غیر او را مى‏ خواندم دعایم را مستجاب نمى‏ کرد،



رحیل ...
۲۲ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۴۰

این قدر یادت میکنم تا ...


تو که با شعر خدایی غزلخوان شده ای !
خبرت هست که بیت الغزل جان شده ای ؟

نه فقط طوس به ایوان شما می نازد
که شکوه همه ی مردم ایران شده ای

زایران حرمت از همه جا می آیند
که طبیب دل هم غیر مسلمان شده ای

مشهد و مسجد گوهرشه و یک کنج ضریح
آرزوی دل بی تاب جوانان شده ای

در طواف حرمت شرط تمکّن نبود
"جان به قربان تو" که حج فقیران شده ای

شمس در آینه ی مهر تو شمس است ولی
تو خود شمس شموس همه دوران شده ای

یا غریب الغربا ! بر دل ما رحمی کن
تو که فریادرس هرچه ضعیفان شده ای

پیش حق، جلوه ی حق! کاش شفاعت بکنی
تو که باب اللَّهِ دلهای پریشان شده ای

آمدم از غم و اندوه بگویم، فراموشم شد !
چون تو اکسیر شعف بر لب خندان شده ای


شاعر: آقای مهدی کویر



http://www.negarkhaneh.ir/UserGallery/2013/7/alimahdianfar_04152303.jpg


رحیل ...
۲۱ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۵۰

کنج دامان

دست اگر باشد دخیل کنج دامان بهتر است

از نماز شب توسل بر کریمان بهتر است

 

دل ولو کوچک، به لطف تو بزرگی می کند

یک ده آباد از صد شهر ویران بهتر است

 

حرف ما آن است که آهوی نیشابور گفت

گاه مدیونت شدن از دادنِ جان بهتر است

 

سایه ای که بر سرم افتاد، عزت پخش کرد

سایه ی گلدسته از تاج سلیمان بهتر است

 

دست بر سفره نبردم تا خودت تعارف کنی

تعارف اهل کَرم از خوردن نان بهتر است

 

یک کمی بنشین کنار ما، پذیرائی بس است

میزبان که می نشیند حال مهمان بهتر است

 

صبح محشر هر کسی دنبال یاری می دود

یار ما باشد اگر شاه خراسان، بهتر است


شاعر: آقای علی اکبر لطیفیان



رحیل ...